گزارش سخنرانی دکتر رضا منصوری در زمینه علم
گزارش سخنرانی دکتر رضا منصوری در زمینه علم
در آخرین برنامه از این مجموعه نشستها، دکتر رضا منصوری، عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف با طرح دو سوال چرا علم؟ و کدام علم؟ به بررسی روند توسعه علم در ایران پرداخت تا به نوعی پاسخگوی این سوال مهم باشد که چرا ما ایرانیان علمآفرین نبوده و نیستیم.
منصوری سخنرانیاش را با این جملات از ناصرخسرو آغاز کرد تا تاکیدی بر این نکته داشته باشد که تفکر اهمیت بیشتری از گوش و چشم دارد؛ چشم آلت است مر ادراک چیزی را که حاضر است امروز و گوش آلت است مر ادارک چیزی را که دی و پریر بودست و گذشته است و فکرت آلت است مر ادراک چیزی را که فردا و پس فردا خواهد بودن.
وی گفت: متاسفانه ما ایرانیان بیش از آنکه از تفکر استفاده کنیم فقط دیده و شنیدهایم. این استاد دانشگاه در ادامه با طرح سوالاتی چون علم چیست؟ آیا علم همان کتاب خواندن است؟ آیا باعلم بودن مترادف با “بلد” بودن مطالب مکتوب است؟ و اینکه آیا علم همان امتحان گرفتن از نوشته های کتاب است؟ از حاضرین در جلسه پرسید: علم هرچه باشد چه لزومی دارد به دنبال آن باشیم؟ وی در ادامه به چهار دوره زمانی در ایران و درک از علم در هر دوره پرداخت و گفت: در این تقسیمبندی با علوم دینی سنتی،علوم طبیعی سنتی، علم، یا دانش، به معنای مجموعهای از دانستههای روز و علم در مفهوم مدرن آن که یک فرآیند اجتماعی است و نتیجه آن دانش است، مواجه هستیم.
وی در تبیین این تقسیمبندی گفت: علوم دینی سنتی همان است که در حوزههای علمیه تدریس میشود، ابوریحان و فارابی و ابن سینا نمایندگان علوم طبیعی سنتی هستند، آنچه در دانشگاهها تدریس میشود را میتوانیم مجموعهای از دانستههای روز معرفی کرد و در نهایت علم در مفهوم مدرن است که ما با آن فاصله داریم. منصوری در توضیح علم در مدل چهارم گفت: علم در مفهوم مدرن ماحصل فرآیندی اجتماعی و به کارگیری تفکر است تا در نتیجه شاهد خلق دانش باشیم که این امر در ایران انجام نمیشود. وی گفت: دنیای نوین بسیار پیچیده است. ابزارهای مصنوع و ابزارهای ذهنی آن هر دو پیچیدهاند. ما کمی با پیچیدگی ابزارهای مصنوع نوین آشنا شدهایم اما از درک پیچیدگی ابزار مفهومی تفکر نوین جهان صنعتی بسیار دورتر هستیم.
استاد نجوم دانشگاه شریف با اشاره به اینکه درک از طبیعت و محیط اطراف به ساختار ذهنی ما بستگی دارد و ساختار ذهنی ما در طول چند صد/هزار سال شکل گرفته، گفت: هیچ یک از این مفاهیم را که امروزه در ادبیات دانشگاهی خودمان استفاده میکنیم خودمان خلق نکرده ایم؛ حتی مفهوم بنیادگرایی، که ظاهراً یکی از مصداقهای عمدة آن در دنیا خود ما هستیم، ابداع ما نیست. متفکران جهان صنعتی آن را ابداع کردهاند. اما چون این ابزارهای ذهنی در کلمه متجلی میشود تصور میکنیم ابداع آن ساده تر از ابداع یا اختراع مثلاً رایانه است. ابداع این مفهومها مترادف است با تحول در ساختار دهنی. وی با اشاره به اینکه ملتی مثل ما ایرانیان که فرهنگی طولانی متنوع و سخت جان دارد گفت: تغییر ساختار ذهنی و ابداع مفاهیم جدید، حتی درک مفاهیم جدید احتیاج به زمانی بسیار طولانی دارد و نباید گول سرعت کسب مظاهر توسعه را نخوریم!
نویسنده کتاب ایران ۱۴۲۷ با اشاره به اینکه از دوره قاجار تا کنون به جای پرداختن به تفکر و تولید علم، کسب مظاهر توسعه در اولویت بوده است به اسنادی در خصوص تاسیس دارالفنون، دانشگاه تهران، دانشگاه شریف و دانشگاه تربیت مدرس اشاره کرد و گفت: اگر در سال ۱۲۶۸ و در نشریه وقایع اتفاقیه قبل از تاسیس دارالفنون میخوانیم “در میان ارگ دارالخلافة تهران عمارت بزرگ ……به جهت تحصیل و تعلیم و تعلم…… که اطفال این دولت علیه بعضی علوم را که در این دولت متداول نیست فراگیرند.”، تیمورتاش در تلگرافی به عیسی صدیق قبل از تاسیس دانشگاه تهران میگوید: “متمنی هستم تحقیق بفرمائید که اگر دولت ایران بخواهد دارالفنونی دارای شعب ……طب و مهندسی راه سازی ( شوسه و راه آهن ) در طهران تأسیس نماید به چند نفرمعلم….”
منصوری که تحولات تاریخی ایران را پس از تاسیس نظامیهها، به چهار دوره نادیده انگاری، بهت، خودیافت و آگاهی تقسیم بندی میکند، معتقد است تاسیس دارالفنون در دوره بهت و تاسیس دانشگاه تهران و همچنین دانشگاه شریف در دوره خودیافت و البته بدون پژوهش و تفکر صورت گرفته است. وی در تبیین شرایط دوره بهت در ایران، حاضرین در جلسه را به بخشی از کتاب فوائد راه آهن، اثر (محمدخان قاجار قوانلو کاش فالسلطنه) ارجاع داد. “آیا سبب این ترقی و ثروت و قدرت و تفوق اهل اروپا بر اهل آسیا از چه حاصل شده؟ از قوة
طبیعی انسان است و یا استعداد ملکی آنان؟ از هیچ کدام، زیرا که به حکم طبیعت، خلق هیچ مملکت باهوش تر و مستعدتر و کارکنتر از اهل آسیا و بخصوص از اهل ایران نیست و همچنین خاک هیچ نقطة دنیا حاصلحیزتر از ملک مشرق نیست. پس با وجود این امتیاز و تفوق
شخصی و ملکی، ما ساکنین قطعة آسیا چرا باید در هر چیز از مردمان فرنگستان عقب مانده و محتاج آنها باشیم؟ موافق تصدیق و عقاید حکما و علمای فرنگ، سبب این ترقیات حیرتانگیز که بالفعل در اروپا مشاهده میشود، نبوده و نیست مگر از انکشاف قوة بخار و اختراع راه آهن و کشتی آتشی برای تسهیل مراودات تجارتی کل عالم. خلاصه، اگر بخواهیم امتیازات طبیعی ممالک آسیا و بخصوص ایران را نسبت به ممالک دیگر بسنجیم، اسباب طول کلام خواهد شد، زیرا که ارباب فراست و بصیرت به مقتضای عدالت فطریشان منکر هیچ یک از تفوقات طبیعی و فطری اهل مشرق زمین نسبت به اهل اروپ نخواهد شد.”
دکتر منصوری زمانی به نقطه مهم و قابل توجه این سخنرانی رسید که به دوره آگاهی پرداخت و گفت: متاسفانه در دوره گذار به آگاهی، پیشینیان ما یا نیاز به تفکر در خود نمیدیدند یا فرصت تفکر نداشتند. وی گفت: یوسف ثبوتی درصفحه ۱۰۳ چالشهای فیزیک کشور: هم اندیشی انجمن ها و پژوهشکده ها آورده است: “ولی در سال ۱۳۴۴ بالاخره یک تعدادی احساس می کردند که دیگران پژوهش میکنند پس ما هم باید پژوهش بکنیم؛ انگیزه هم درست همین بود، که دیگران میکنند ما هم باید بکنیم………اولین صحبتهایی که از آنجا به خاطرم مانده…..گفتم اگر بخواهیم پژوهش کنیم از جایی اقتباس کنیم…..توصیه من این بود…..جوّ کافه تریای هاروارد را ببینید چگونه است، آن را بیاورید.”
وی افزود: در دوران بهت و خودیافت فرصت تامل نداشته ایم. وام گیری و کپی برداری هر آنچه از مظاهر غرب که توانسته ایم، از جمله علم و دانشگاه و انجمن داری! و در ادامه افزود: ما پدید آورندة نهادهای مدنی مدرن و مفاهیم زیر بنایی آن ها نبوده ایم. این نهاد ها در بخش دیگری از دنیا بر مبنای نیاز دیگران به وجود آمده اند. ما به تبع آنها به دنبال تاسیس این نهاد ها، از جمله دانشگاه، پژوهشگاه، و انجمن علمی، رفته ایم. این “تبعیت” با تامل نبوده است بلکه یک کپیبرداری ناقص “فی البداهه” بدون تامل بوده است.
دکتر منصوری در ادامه سخنرانیاش فروپاشی ارزشهای دوران ما قبل آگاهی، جوانهزنی ارزشهای جدید و رفتارهای مخضرم را از جمله مشخصههای دورانگذار معرفی کرد و در تبیین رفتارهای مخضرم گفت: مخضرم کسی است که نصف عمرش در جاهلیت و نصف عمرش در اسلام گذشته است. وی در تشریح وضعیت ایران گفت: با این همه آسیب و نابسامانی که در علم و پژوهش میبینیم بپذیریم که همه علائم یک نابهنجاری یا بیماری اجتماعی است و نام آن را سندرم دورة نقل میگذارم.
وی با تاکید بر اینکه چرخش نگرش از مهمترین عوامل رشد در ایران است گفت: به وضع علم و نهاد علم در کشور باید به مثابة یک بیمار نگاه کرد؛ بیماری در حال احتضار که باید سعی شود زنده نگاه داشته شود. پس از زنده ماندن است که می توان به فکر قهرمان شدنش افتاد نه حالا! دیدن عوامل رشد یعنی زنده نگاه داشتن پدیدة علم به معنی مدرن آن. این رهیافت روی تمام اقدام های اجرائی ما اثر می گذارد. وی در خاتمه این سخنرنی به این سوال که موتور پیشرفت ما چیست، گفت: نمی تواند نگاه به وضعیت کشورهای پیشرفته باشد، یعنی نمیخواهیم دنباله رو دیگران باشیم اما هر چه باشد نمی توان بدون درک مدرنیت به پیشرفت دست یافت!
در پایان این نشست حاضرین سوالاتی مطرح کردند و دکتر منصوری پاسخگوی سوالات شدند تا در انتهای مراسم دکتر خانیکی به تشریح مطالبی که در این نشست مطرح شده بود از منظر توسعه و ارتباطات بپردازد که موضوع جلسه بعدی این سلسله نشستهاست.
پایگاه جامع علوم اطلاعات،منبع خبر:همشهری آنلاین-دانش و تکنولوژی